مجاب کردن (اَ کَ دَ) مفحم کردن. در جدالی لفظی مخاطب را از دادن جواب عاجز ساختن. (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا). در مناظره کسی را مغلوب کردن ادامه... مفحم کردن. در جدالی لفظی مخاطب را از دادن جواب عاجز ساختن. (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا). در مناظره کسی را مغلوب کردن لغت نامه دهخدا
مجاب کردن پاسخ دادن پاسخ دادن، مغلوب کردن کسی را در مناظره ادامه... پاسخ دادن پاسخ دادن، مغلوب کردن کسی را در مناظره تصویر مجاب کردن فرهنگ لغت هوشیار
مجاب کردن متقاعد کردن، راضی کردن، قبولاندن (رای، نظر) ، مغلوب کردن، وادار به تسلیم کردن ادامه... متقاعد کردن، راضی کردن، قبولاندن (رای، نظر) ، مغلوب کردن، وادار به تسلیم کردن فرهنگ واژه مترادف متضاد